دلتنگی ها

 

 ۱

آه ای فرونشاندن جسم
حکومت بی‌تسکین
ای پاسخ تمام اشکال اضطراب!

وقتی که حرکت غریزه مرا زائید
و جبرِ باد نام مرا بر سطوح سبز درختان نوشت
سفینه‌ها می‌چرخید ند
و ماه، ماهِ تصرف شده
از انتهای تهیگاه تو تولد دنیا را
بشارت می‌داد.

سلام!
حرارت چسبنده!
زمستان 1345

 

دلتنگی
با همکاری فروغ فرخزاد


شب در گریزِ اسبِ سیاه
یک صف درخت باقی می‌مانْد
در چهار کهکشان نعل
یک صف درخت
بی‌شیهه می‌گذشت.

رگِ بریده دهان باز کرد و ریخت
افق دراز
دِراز
دراز ِ لخته لخته دراز ِ مُذاب

زنی در اصطکاکِ ران‌هایش
گُر می‌گرفت

ستاره‌ای رسیده در تهِ خود چکه کرد
صدائی از سرعت پُرسید:
کجا؟
کجا؟
اما جواب
گذشتن بود.

و در گریزِ اسب سیاه
سرعت پیاده می‌رفت
سرعت، صف ِ درخت بود
که می‌مانْد.

                                                         فروغ و یداله رویایی

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد